به گزارش مشرق، «سیدعبدالله متولیان» در یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
بررسی نقش جنبش دانشجویی در گام دوم انقلاب مستلزم نگاهی اجمالی به سیر تحول جنبشهای دانشجویی از آغاز تاکنون است.
تحولات جنبش دانشجویی به دو مقطع «پیش از انقلاب و زمان طاغوت» و «پس از انقلاب اسلامی» قابل تقسیم است: مقطع پیش از انقلاب به چهار فصل قابل تقسیم است:
۱ - ظهور و بروز علنی جنبش دانشجویی در ایران به سال ۱۳۲۸ و متأثر از بسط تفکر چپی، کمونیستی، تودهایها و جبهه ملی و در جهت حمایت از مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت باز میگردد. به دنبال کودتای امریکایی ۲۸ مرداد و با بازگشایی دانشگاهها در سال ۳۲ و از سرگیری فعالیتهای سیاسی و تظاهرات دانشجویان، رژیم طاغوت فعالیتهای سیاسی آنان را ممنوع و در روز ۱٤ آذر ماه با تظاهرات دانشجویان در اعتراض به ورود نیکسون به ایران برخورد کرده و بالاخره در روز ۱۶ آذرماه، وحشیانه روی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران آتش گشوده و ضمن مجروح کردن شماری از دانشجویان، سه تن از آنان را پیش پای رئیسجمهور امریکا که به ایران آمده بود به مسلخ و قربانگاه برد. از این رو واقعه ۱۶ آذر سرآغاز تحول در جنبش دانشجویی محسوب میشود.
۲ - در شرایطی که با سیاستهای مداخله جویانه امریکاییها، جبهه ملی ایران (بهعنوان پرچمدار فعالیتهای سیاسی)، به ابزار سیاسی دولت تبدیل و وجاهت و اعتبار خود را از دست داده بود، فصل دوم جنبش دانشجویی «همزمان با نخستوزیری دکتر امینی و تلاش برای انجام اصلاحات امریکایی و ایجاد به اصطلاح «فضای باز سیاسی» و «مخالفت حضرت آیتالله بروجردی با اصلاحات ارضی»، با تشکیل نهضت آزادی با تمایلات دینی و استقلال سیاسی آغاز و رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت.
۳ - با روی کار آمدن اسدالله علم و تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و حذف قسم به قرآن در سوگند نمایندگان و مخالفت علمای قم بهویژه مخالفت امام خمینی (ره) و متعاقب آن برگزاری رفراندوم برای لوایح ششگانه شاه و از جمله اصلاحات ارضی، جنبش دانشجویی اسلامی به حمایت از امام خمینی (ره) مبارزات سیاسی خود را شکل داده و فصل سوم فعالیت خود را رسماً با رنگ و بوی مذهبی و در عرض جریانات الحادی و التقاطی آغاز و حمایت و پیروی از امام بهعنوان شاخص فعالیتهای جنبش اسلامی دانشجویان مطرح گردید.
با تبعید حضرت امام به ترکیه و عراق مبارزات دانشجویان رنگ و بوی خشونت به خود گرفته و شاخهای از دانشجویان از نهضت آزادی منشعب شده و به مبارزات چریکی روی آوردند، اما به دلیل خفقان شدید و سلطه ساواک بر دانشگاهها تا سال ۱۳۴۸ تحرک قابل ملاحظهای از سوی دانشجویان ملاحظه نمیشود. صدور بخشنامه رئیس دانشگاه شیراز مبنی بر ممانعت از ورود دانشجویان دختر با چادر به دانشگاه در سال ۱۳۴۸، به مثابه جرقهای بود که به شعلهور شدن مجدد جنبش دانشجویی منجر شد و به فاصله کوتاهی به سایر دانشگاههای سراسر کشور سرایت کرده و دانشجویان دانشگاهها به بهانههای مختلف از جمله اعتراض به افزایش بهای بلیت اتوبوس و شهریه و... به تجمعات اعتراضی و صدور بیانیه میپرداختند.
٤ - فصل چهارم جنبش دانشجویی به سالهای دهه ۵۰ منتهی به انقلاب اسلامی باز میگردد. از سال ۱۳۵۰ به بعد «برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله»، «افزایش تحرکات ضد دینی رژیم شاه»، «گسترش ولنگاریهای اجتماعی و اخلاقی در جامعه»، «لجام گسیختگی اخلاقی در برگزاری بازیهای آسیایی در تهران» و... روز به روز موجب گسترش و تقویت جنبشهای دانشجویی و پررنگتر شدن نقش دینی در آنها شد و بالاخره در سال ۱۳۵۷ جنبش دانشجویی اسلامی نقش مؤثر و مهمی را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا میکند.
جنبش دانشجویی در مقطع دوم و پس از انقلاب در جایگاه موافق و مدافع نظام نوپای اسلامی حیات سیاسی خود را با «دفاع از انقلاب اسلامی» و «مقابله با تحرکات گروهکها در محیط دانشگاهی» آغاز و طی چهار دهه گذشته، در چهار فصل مسیر کمال را پیموده است:
۱ - با پیروزی انقلاب اسلامی، محیط دانشگاهها به میدان تاخت و تاز و فعالیت گروهکهای وابسته به شرق (شوروی) و غرب (امریکا) در سه قالب چپ، راست و التقاط تبدیل شد و فصل اول جنبش دانشجویی با ایجاد انجمنهای اسلامی دانشجویان مسلمان و در راستای دفاع از نظام اسلامی و مقابله با فعالیت گروهکها آغاز شد. تسخیر لانه جاسوسی از سوی دانشجویان خط امام، مهمترین و مؤثرترین و نقطه عطف فعالیت راهبردی جنبش دانشجویی انقلابی در دهه اول انقلاب محسوب میشود و از آنجا که بدون اطلاع حضرت امام انجام شد مصداق تام و تمام «آتش به اختیاری» نیز هست که بلافاصله با مهر تأیید امام، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نام گرفته و شاخصی محکم برای فعالیتهای جنبش دانشجویی تلقی میشود و از این رو است که با انقلاب فرهنگی، جنبش دانشجویی تعطیل نشده، بلکه فعالیت خود را در جبهههای جنگ ادامه داد و با تقدیم شهدای دانشجو، دین خود را به انقلاب ادا و به باروری درخت نوپای انقلاب کمک کرد.
۲ - با پایان یافتن جنگ تحمیلی و راهاندازی مجدد دانشگاهها، فعالیت دانشجویی متأثر از فضای سیاسی حاکم بر دولت سازندگی و فعالیت احزاب سیاسی به بیراهه رفته و تشکلهای دانشجویی به ستاد تبلیغاتی و تابلوی اعلانات جریانات و جبههبندیهای سیاسی تبدیل شده و با تشکیل دولت اصلاحات، متأسفانه بخشی از جنبش دانشجویی فصل دوم فعالیت خود را با رنگ و بوی اپوزیسیون ادامه داده و در نتیجه خسارات قابلتوجهی به این جنبش وارد شد و محیط دانشجویی شاهد دو طیف موافق و مخالف اصل نظام در دفتر تحکیم وحدت شد.
۳ - با اوجگیری تحرکات احزاب اصلاحطلب در دانشگاهها و واقعه کوی دانشگاه، شاهد احساس تکلیف دانشجویان بهویژه دانشجویان بسیجی در دانشگاهها و گسترش فعالیتهای سیاسی تشکلهای بسیج دانشجویی و غلبه تفکر انقلابی بر تفکرات ضد انقلابی و اپوزیسیونی مخالف نظام در محیطهای دانشگاهی هستیم که از آن تحت عنوان فصل سوم جنبش دانشجویی پس از انقلاب یاد میشود.
٤ - طی دو دهه گذشته، بهویژه در سالهای منتهی به چهل سالگی انقلاب اسلامی، جنبش دانشجویی وارد فصل چهارم فعالیت پس از انقلاب خود شده و در جایگاه صاحبان اصلی انقلاب؛ «نهضت مطالبهگری از مسئولان»، «دفاع از نظام اسلامی در برابر هجمه خناسان و نفوذیها»، «احیای راه و سیره امامین انقلاب»، «مقابله با گرتهبرداریهای فاجعه بار از اقتصاد لیبرالیستی»، «مقابله با انحراف مدیران نظام از خط امام و گرایش به اشرافیگری و...»، «راهاندازی اردوهای جهادی در مناطق محروم» و... با تأکید بر خصلتها و ویژگیهای عدالتخواهی، استکبارستیزی انقلاب را در دستور کار خود قرار داده و با شور و نشاط زائدالوصفی خود را برای پذیرش مسئولیتهای خرد و کلان نظام اسلامی آماده میکند.
اینک در پنجمین دهه انقلاب و سال آغازین گام دوم انقلاب اسلامی، جنبش دانشجویی ۷۰ ساله، تکلیفی بس بزرگ و حیاتی را بر دوش خود احساس میکند و با استفاده از تجارب گرانسنگ و ارزشمند چهار دهه گذشته، خود را برای پذیرش مسئولیتهای زیر و در چارچوب بیانیه گام دوم آماده میکند:
۱ - تأکید بر تحول در سبک مدیریت موجود و حرکت به سمت مدیریت جهادی و انقلابی
۲ - تأکید بر ایجاد تحول در سبک زندگی ایرانی اسلامی
۳ - مقابله با نفوذ جریانی و موردی در محیطهای علمی و غیرعلمی
٤ - تأکید بر جوانگرایی در نظام مدیریتی کشور
۵ - اعلام آمادگی برای پذیرش مسئولیتهای اجرایی و تقنینی و... در کشور (یادآوری میشود یکی از نقاط ضعف کشور در سالهای آغازین انقلاب سپردن پستهای مدیریتی کشور به دانشآموختگان خارج از کشور بود که از این راه خسارات جبران ناپذیری به فرهنگ، اقتصاد، اخلاق و... در کشور وارد شده است.)
۶ - دفاع از نظام اسلامی در برابر موج سنگین تبلیغات منفی رسانهای غرب که با سوءمدیریت داخلی در باورها و ایمان و اعتقادات و اعتماد مردم اثر منفی داشته است.
۷ - و از همه مهمتر سرعت بخشی به جبران عقبماندگی علمی کشور در تمامی زمینههای مورد نیاز کشور و تبدیل ایران به قطب علمی جهان. حقیقت این است که جنبش دانشجویی به حق خود را صاحب اصلی انقلاب میداند و رهبر معزز و معظم انقلاب نیز قویاً با اعتماد راسخ به توانمندی و قدرت معجزهآسای جنبش دانشجویی دل بسته و این حقیقت را در جلسات متعدد اختصاصی با دانشجویان مطرح ساختهاند. اینک وقت آن است که جنبش دانشجویی طرحی نو دراندازد و مسیر بازگشت به راه امام را با اقتدار تمام در دستور کار خود قرار دهد.